عوامل و نشانههای به چالش کشیده شدن اقتدار نظامی و سیاسی غرب |
1- برپایى نظام جمهورى اسلامى بود. در یکى از مناطقِ بشدّت تحت نفوذ آمریکا و ایستادگىِ هشتسالهى جمهورى اسلامى و ملّت ایران در دفاع مقدّس |
2- حوادث منطقه از جمله: حوادث فلسطین، حوادث لبنان، جنگ ۳۳ روزه، جنگ ۲۲ روزه، جنگ ۸ روزهى غزّه و جنگ اخیر ۵۰ روزهى غزّه |
3- ظهور قدرتهاى جدیدى در آسیا و شرق از جمله: چین و هند و ... |
عوامل تزلزل نظام ارزشی غرب |
1- بحران رو به افزایش اخلاقى و معنوى در غرب با نشانههایی چون: رواج احساس پوچى، بیهودگى، ناامنى روحى در بین آحاد مردم بخصوص در بین جوانها، متلاشى شدن نظام خانواده، زیر سؤال رفتن حرکت فمینیستى به صورت جدّى از سوى متفکّرین و روشنفکران، ارزش شدن منکراتی چون همجنسگرایی |
2- بیشتر شدن گرایش به مذهب و به خصوص اسلام |
3- بُروز تعارضهاى عملى با شعارهاى غربى و نقض شعارهایی چون آزادی و دمکراسی توسط دولتهای غربی |
4- پناه بردن به استفادهى از زور و خشونت و سرکوب از جمله تحریم و ناتوانی از غلبهی فرهنگی |
5- جریانسازىهایى از قبیل القاعده و داعش و مانند اینها |
وظایف ما در مقابل تغییر نظم جهانی |
· دو مطلب، مهم است: مطلب اوّل این است که این واقعیّتهایى که امروز مشاهده میکنیم، واژگونه تحلیل نشود، غلط تحلیل نشود، غلط فهمیده نشود، همچنان که هست فهمیده بشود. · نه فقط در کشور ما [بلکه] در منطقهى آسیا، هنوز کسانى، کشورهایى، دولتهایى، شخصیّتهایى، رجال سیاسىاى، جریانهایى وجود دارند که درک نمیکنند این واقعیّتى را که بیان شد؛ اینها معتقدند که ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم، باید تسلیم غرب شد. · کار دوّمى که مهم است، این است که خودمان را آماده کنیم براى ایفاى نقش در پدید آوردن نظم جدید؛ کشور را آماده کنیم براى اینکه نقشآفرینى کند. و این هم ممکن نخواهد شد مگر با قوى کردن کشور؛ کشور را باید قوى کنیم. · تقویت کشور متوقّف است بر استفادهى از همهى ظرفیّتها و توانایىهایى که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. · سه موضوع هم در تقویت کشور بسیار نقش دارد: یکى مسئلهى علم و فنّاورى است، یکى مسئلهى اقتصاد است، یکى مسئلهى فرهنگ است. در این سه بخش ما باید سرمایهگذارى کنیم؛ اینها عناصر کلیدىاند. · مسئلهى جمعیّت تأثیر زیادى دارد در اقتدار ملّى؛ و افزایش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعیّت، خیلى تأثیر دارد در ایجاد اقتدار. · البتّه از همهى اینها مهمتر، مسئلهى فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم. · اختلاف سلیقه در زمینههاى سیاسى وجود دارد، امّا این اختلافها نباید وحدت کشور را و همدلى کشور را از بین ببرد. · حمایت منافات ندارد با اینکه شما یک ایرادى هم به فلان مسئول، یا دولت، یا قوّهى قضائیّه، یا مجلس داشته باشید، امّا حمایت باید بههرحال انجام بگیرد. · بنده همینطور که نگاه میکنم در مقابل خودم، افق را، آینده را بسیار روشن میبینم و میدانم که به توفیق الهى، به حولوقوّهى الهى، آیندهى این کشور از گذشتهى آن از همهى جهات - جهات مادّى و جهات معنوى - بهتر خواهد بود. |
موضوعات اصلی |
جملات طلایی |
استفاده از برکات ماه ذىالقعده |
· مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملکى (رضوان اللَّه تعالى علیه) میفرمایند ماه ذىالقعده ماه توبه است، ماه رجوع الىاللَّه است، ماه مراقبت از خود براى اینکه مبادا خداى نکرده با عمل خودمان، محاربهى با خداى متعال و رسول خدا بکنیم. · فرصتى است براى ما، براى مردم که انشاءاللَّه از برکات این ماه - که آغاز سه ماه متوالى حرام است - بهره ببریم. · ماه ذىالقعده، ماه حضرت ثامنالحجج (سلاماللَّهعلیه) هم هست که ولىنعمت همه - بخصوص ما ایرانىها - هستند که از برکات مضجع ایشان و مرقد ایشان انشاءاللَّه بهره ببریم، استفاده کنیم و انشاءاللَّه خودمان را به ارزشهاى رضوى نزدیک کنیم. |
عوامل و نشانههای تضعیف قدرت غرب و شکلگیری نظم جدید جهانی |
· در نگاه کلان به کلّ جهان - و از جمله به منطقه - انسان به این نکتهى اساسى برخورد میکند که نظم مستقرّ حاکم قبلى دنیا در حال تغییر و تبدیل است؛ این را انسان میفهمد و مشاهده میکند. · نظم قبلى دو پایهى اساسى داشت: یک پایهى فکرى و ارزشى، و یک پایهى عملى، یعنى نظامى و سیاسى. عرض من این است که هردو پایه امروز دچار چالش شده، دچار تزلزل شده. · آن دو ابزار و دو سلاحى - که غرب با آن دو سلاح قادر بود دنیا را مدیریّت کند و عملاً تسلّط بر دنیا را بهدست گرفته بود و مدیریّت دنیا را بهدست گرفته بود - هر دو عامل امروز در دنیا بتدریج ضعیف شده است. · یکى از این عواملى که نظام ارزشى غرب را و سلطهى معنوى این نظام را متزلزل کرده، بحران رو به افزایش اخلاقى و معنوى در غرب است. · در بین جماعات گوناگون کشورهاى غربى، میل به مذهب، علاقهى به مذهب، بهطور خاص علاقهى به اسلام، گرایش به اسلام، گرایش به فهم قرآن روزبهروز بیشتر شده است؛ که این را کسانى که دستاندرکارند، بخوبى میدانند. · اینها [غربیها] در دنیا دم از آزادى و دم از دموکراسى و دم از حقوق بشر و این حرفها میزدند؛ در عمل آنقدر دولتهاى غربى با این شعارها عملاً مخالفت کردند و نقض کردند این شعارها را که امروز طرح این شعارها در دنیا از سوى غربىها بهصورت یک امر مستهجن درآمده است. · دیده شد و در مقابل چشم مردم دنیا قرار گرفت که وقتى که اینها با یک کشورى، با یک ملّتى مسئله پیدا میکنند و نمیتوانند غلبهى فرهنگى خودشان را بر این کشور تحمیل بکنند و سلطهى خودشان را تأمین بکنند، دست به زور میبرند. · اینها [غربیها] اعتراف میکنند که این جریانها [از قبیل همین جریان القاعده و داعش] را اینها به راه انداختهاند؛ اگر هم اعتراف نکنند ما شواهد داریم، ما میدانیم. · دیگر از غربىها و از قدرتهاى غربى کسى نمیپذیرد که اینها بگویند ما طرفدار حقوق بشریم، ما طرفدار ارزشهاى انسانى هستیم، و مانند اینها. · مهمترین چیزى که این عامل - عامل اقتدار نظامى و سیاسى - را به چالش کشید، برپایى نظام جمهورى اسلامى بود. · این جنگ اخیر ۵۰ روزهى غزّه که واقعاً جزو نمونههاى معجزهآسا است. یک منطقهى کوچک، محدود، با توانایىهاى بسیار محدود، کارى بکند که رژیم صهیونیستى که نماد قدرت غرب در منطقه است، به زانو در بیاید. |