امام خامنه ای حفظه الله :
وظیفهی ما تحقّق بخشیدن به اسلام بکامله است.
1- دین حدّاقلّی و اکتفای به حدّاقلها، از نظر اسلام قابل قبول نیست؛ ما در معارف خودمان چیزی بهعنوان دین حدّاقلّی نداریم.
2- اینجور نیست که اگر ما به قسط توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامهی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت» - که چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛ اساس کار این است.
3- وقتی این نظام واقعاً اسلامی است که در آن همهی اجزای اسلام محفوظ باشد و صورت و سیرت اسلام در آن حفظ بشود.
4- مستکبرین و مخالفین نظام اسلامی گاهی میگویند ما تغییر نظام را نمیخواهیم، تغییر رفتار را میخواهیم ؛ تغییر رفتار یعنی شما از آن چیزهایی که از لوازم قطعی و حتمی حرکت به آن سرمنزل است، دست بردارید؛ از آن کوتاه بیایید و نسبت به آن، اهتمام خودتان را از دست بدهید؛ این معنای تغییر رفتار است؛ یعنی همان چیزی که گاهی از آن در برخی از گفتهها و نوشتهها تعبیر میشود به دین حدّاقلّی؛ یعنی کاستن از آرمانها که بهمعنای نابودی سیرت دین است. این دین حدّاقلّی یعنی در واقع دین را حذف کردن .
5- هر کسی در هر نقطهای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلامِ طرفدار مظلوم و ضدّ ظالم را در دنیا مطرح کنیم. همان جوانی که در اروپا است، یا در آمریکا است، یا در مناطق خیلی دوردست است، از این خصوصیّت مبتهج میشود، به هیجان میآید که معلوم بشود اسلام عبارت است از نیرویی، انگیزهای، فکری که علیه ظالمین و ستمگران و به نفع مظلومین حرکت میکند، برنامه دارد و این را وظیفهی خودش میداند. اسلامِ طرفدار عقلانیّت، اسلامِ فلسفههای عمیق، اسلامِ تفکّر، اسلامی که در قرآن اینهمه به عقل و فکر و لبّ و مانند اینها اهمّیّت داده شده را معرّفی کنیم.
6- به نظر بنده اگر ما مجموعهی روحانیّون و اهل علم و کسانی که در مسائل دینی کار میکنند، در همهی مسائل خودمان این را هدف قرار بدهیم یعنی تحقّق اسلام بکامله و مقابلهی با دشمنیها با این شکل، موفّقیّتهای زیادی خواهیم داشت.
7- اینکه دشمن میتواند ما را تحریم کند و مثلاً دست روی نفت ما بگذارد و این ما را آزار میدهد، بهخاطر این است که ما نفت را در زندگی خودمان و در اقتصاد خودمان عمده کردهایم؛ اینکه وقتی با دولت برخورد میکند، دستگاههای گوناگون دولتی مورد تحریم قرار میگیرند، بهخاطر این است که این دستگاهها متعلّق به دولتند. ما میتوانستیم در عرصهی اقتصادی، دستهای گوناگون مردمی را وارد بکنیم. آن اشتباهاتی که کردیم در اوایل انقلاب که همینطور اصرار کردیم بر اینکه همهچیز بایست متعلّق و در اختیار دولت باشد و چیزهای جزئیِ کوچک زندگی را هم ما سپردیم به دولت، خب نتیجهاش همین چیزها است؛ اینها را بایستی علاج کرد.
8- هر وقتیکه یک زمان معیّن شده است برای پایان مذاکرات و ما به این زمان نزدیک میشویم، لحن طرف مقابل - بخصوص لحن آمریکاییها - تندتر، سختتر، خشنتر میشود؛ این برای این است که جزو شگردهای اینها است، جزو حیلهها و خدعههای اینها است.
9- مسئولین آمریکایی در همین ایّام بهمناسبت اینکه حالا یک دلقک صهیونیست رفته آنجا و حرفهایی زده، برای اینکه خودشان را کنار بکشند مطالبی گفتند، امّا ایران را هم متّهم کردند که ایران طرفدار تروریسم است. خب این حرف، خندهآور است.
10- آمریکا دولتی را که رسماً اعتراف میکند به تروریست بودن - یعنی دولت جعلی صهیونیستی - دارد حمایت میکند؛ صریحاً حمایت میکنند؛ اصلاً حمایت از تروریسم یعنی این. این زشتترین شکل حمایت از تروریسم است که آنها میکنند، آنوقت درعینحال جمهوری اسلامی را متّهم میکنند به اینکه این طرفدار تروریست است؛ که باید اینها را مورد توجّه قرار داد.
11- همین نامهای که این سناتورها نوشتند - که انواع مطالب را واقعاً انسان در این نامه [میبیند] - از نشانههای فروپاشیِ اخلاق سیاسی در نظام آمریکا است.