نظر امام خامنه ای حفظه الله در باره ی نظریه ی قبض و بسط تئوریک شریعت
سوال :
شما - امام خامنه ای حفظه الله - در رابطه با اعجاز قرآن فرمودید:
گاهی که انسان سورهای را بارها تلاوت میکند،
هر بار ممکن است به نکتههای تازهای دست یابد این مطلب چگونه توجیه میشود
و آیا ارتباطی با تئوری شریعت دارد؟
جواب :
آن چیزی را که امروز به عنوان قبض و بسط تئوریک شریعت بعضیها مطرح میکنند یا از آن دفاع میکنند، این حرف ما هیچ ارتباطی به او ندارد. البته من در مقام آن نیستم که آن نظریه را رد کنم، یا اشکالاتش را بگویم و یا به شکلی او را تأیید بکنم. کسانی چیزهایی گفتهاند، کسانی هم پاسخهایی دادهاند و اشکالاتی بر آنها وارد کردهاند، لکن اینکه ما میگوییم، معنایش آن چیزی نیست که بنام قبض و بسط تئوری شریعت گفته میشود، یعنی آنچه را که از ظواهر حرفهای این چند نفر آقایی که تئوری قبض و بسط شریعت را مطرح میکنند فهمیده میشود، به نظر میرسد مقصودشان این است که فهم دینی و معرفت دینی وابسته است و به علوم خارج از دین مثل: ریاضی، شیمی، فلسفه و چیزهای دیگر که آنها میگویند فهم انسان از معارف دینی وابسته است به علوم، و چون این علوم روزبروز دارد تکامل پیدا میکند و امروز یک فریضهای مطرح میشود. فردا آن فریضه تخطئه میشود، پس فهم دینیما هم روزبروز عوض میشود،
زیرا آن پایههای علمیاش عوض میشود و امروز که یک چیزی را از دین میفهمیم فردا میفهمیم آن غلط بوده، چیز جدیدی میفهمیم. آنهایی که قبض و بسط تئوری را مطرح میکنند یک چنین حرفی میزنند. البته اگر مقصود آنها همین باشد که من گفتم، این حرف از جهات مختلفی غلط است مگر اینکه مقصودشان چیز دیگری باشد و لذا من عرض کردم در مقام مطرح کردن این حرف نیستم و وارد آن مقوله نمیشویم، اما بهرحال اینکه ما میگوییم: این نیست که ما هر دفعه به قرآن مراجعه کنیم ببینیم آنچه را دیروز فهمیده بودیم غلط است، بلکه آنچه را دیروز فهمیده بودیم، او بخشی از حقایق درستی بود که در این آیه وجود داشت و ما همهی آن حقایق را نفهمیده بودیم که امروز یک چیزی جدیدی بر آنها اضافه میشود. فرق است بین اینکه امروز ما چیزی را بفهمیم که لازمهاش غلط بودن سخن دیروز باشد، با اینکه امروز چیزی بفهمیم که لازمهاش افزودن چیزی بر سخن درست دیروز باشد و من این دومی را میگویم که چیز شگفتآوری هم نیست.
شما در همین مفاهیم معمولی و همین شعرهایی که فصحا دارند مثل اشعار حافظ و سعدی و همین حکایات گلستان سعدی که شاید یک وقت گفته باشم. معروف است که میگویند گلستان را انسان در هفت سالگی میخواند، در هفتاد سالگی میفهمد. یعنی وقتی انسان دقت میکند نکتهی جدیدی را در همان بیت حافظ که مثلاً تا دیروز هر وقت به این بیت حافظ مراجعه میکردم نمیفهمید حالا میفهمد. فرضاً الان محققینی هستند که دارند روی کلمات شعرا تحقیقات میکنند که مثلاً معنای فلان بیت حافظ چیست؟ یک چیزی به ذهنشان میآید، روی کاغذ مینویسد که معنای بیت حافظ این است!
من سؤال میکنم این آقایی که امروز این معنا را میفهمد، آیا قبل از آنکه این معنا را بفهمد، این بیت حافظ را ندیده بود؟ و اگر دیده بود چرا این نکتهای را که حالا فهمید نفهمیده بود؟ پس این اضافه شد بر آنچه که قبلاً میفهمید. من این را میگویم: که وقتی ما به قرآن مراجعه میکنیم، هر دفعهای تدبر کنیم چنین چیزی وجود دارد، البته همهی آیات را نمیگویم، بلکه در بخشی از آیات اینطور است یعنی در هر نوبتی انسان نگاه میکند. یکجا یا دوجا یک چیز جدیدی پیدا میکند. مثلاً اگر پنجاه آیه امروز خواندیم و یک یا دو نکتهی جدیدی پیدا کردیم، همین آیات را یکبار دیگر که با تدبر بخوانیم، باز یکی دو نکتهی جدید دیگر در یکجاش پیدا میکنیم. بنده بعضی از سورههای قرآن را که مکرر یا هر روز مثلاً میخوانم هر وقت تدبر میکنم، غالباً اینطور است که یک نکتهی جدیدی از این آیات به ذهنم میآید، ممکن است نکتهی خیلی مهم هم نباشد، اما نکتهی جدیدی هست، و چون تدبر و غور بیشتری کردیم، لذا چیز بیشتری از مفهوم این آیه به دستمان آمد.
خصوصیت قرآن این است که هر کس تدبر در قرآن را تجربه بکند مفهوم بیشتر را در خواهد یافت و این چیزی نیست که انسان بر سر آن با کسی دعوا بکند. بهرحال اگر فنون ظاهری آیه یعنی لغت عرب را که این آیه با آن فنون هست درست دریابید حالا اگر کسی برای شما ترجمه کرده باشد، یا خودتان با زبان عربی آشنا باشید وقتی دقت کنید چیز جدیدی دریافت خواهید کرد. البته تدبری که عرض میکنیم فقط دقت عقلانی نیست. انسان باید با یک توجه و حضور و حالی که خدا دارد با او حرف میزند وقتی با این توجه بخواند چنین احساسی را خواهد داشت.
منبع :
http://www.leader.ir/tree/index.php?catid=7